تغذیه و رژیمورزش و تناسب اندام

چرا با بقیه فرق دارم؟ من مشکل چاقی دارم؛ با آب خوردن هم چاق می‌شوم!

چاقی یکی از معضلات بهداشتی قرن ما است که البته از دیرباز  هم به عنوان  یک مشکل به آن نگاه می‌کردند. ولی در سال‌های اخیر با توجه به تغییراتی که در شرایط زندگی افراد اتفاق افتاده است، از جمله تغییرات مهمی در سبک زندگی‌، تغییر مدل مصرف غذایی، تغییر در رفتار حرکتی انسان‌ها و همچنین تغییر در مدل و شرایط شغلی افراد. در جوامع مختلف و در سال‌های اخیر این موضوع شدت و اهمیت بالاتری پیدا کرده است. در گزارش‌هایی که توسط سازمان بهداشت جهانی هم ارائه می‌شود از چاقی به عنوان یکی از مشکلات جهانی نام برده می‌شود. من، دکتر مسلم خورشیدوند ، در کنار شما هستم تا با مشکل چاقی، دلایل و انواع آن بیشتر آشنا شویم.

نگاهی به مشکل چاقی در جوامع مختلف؛

مشکل چاقی در جوامع مختلف شرایط متفاوت دارد. بطوریکه در جوامع پیشرفته این موضوع چالش برانگیزتر است، و نگاهی خاص به این قضیه دارند. برای مثال در گزارشی که منتشر شده است نشان داده‌اند که در کشور امریکا، حدود ۷۰ میلیون نفر فرد چاق زندگی می‌کنند و ۹۹ میلیون نفر هم دارای اضافه وزن هستند، که البته این آمار مربوط به افراد بالغ و بالای ۱۸ سال است.

در ایران هم آمارهایی وجود دارد، برای مثال در گزارشی که من مطالعه می‌کردم در ایران ۲۲درصد افراد بالای ۱۸سال، چاقی دارند و این موضوع مورد تایید قرار گرفته است.

ما معمولاً به طور ظاهری می‌دانیم که منظور از یک فرد چاق چیست. ولی در بررسی‌ها و از دید علمی، چاقی در محاسبات شاخص توده بدنی که اصطلاحاً با عنوان  Body mass index) BMI) شناخته می‌شود، مورد مطالعه قرار دهیم.

مشکل چاقی ژنتیکی

فرد چاق چگونه تعریف می‌شود؟

محاسبه BMI به این ترتیب است که وزن فرد راتقسیم بر مجذور قد می‌کنیم، عددی که به دست می‌آید اگر BMI کمتر از ۲۰ داشته باشد یک فرد لاغر، بین ۲۰ تا ۲۵ یک فرد معمولی(نرمال) ، از ۲۵ تا ۳۰ در معرض چاقی که اصطلاحاً به آن اضافه وزن می‌گویند و بالاتر از ۳۰ به چاقی معروف است. بنابراین اگرفردی ۸۰ کیلوگرم وزن داشته باشد وقد صد و هفتاد سانتی متر، داشته باشد شاخص توده بدنی ۲۷.۶۸ می شود که در محدوده اضافه وزن قرار دارد ولی اگر همین فرد با همان قد صد و هفتاد، ۹۰ کیلوگرم وزن داشته باشد، شاخص توده بدنی ۳۱٫۱۴ است که به او یک فرد چاق گفته می‌شود.

همه ما وقتی که از مشکل چاقی صحبت می‌کنیم می‌دانیم که مسائل جسمانی، بهداشتی و چالش‌های مرتبط با آن بسیار برجسته است. چاقی با فشار خون و مشکلات قلبی عروقی ، دردهای مفصلی، بیماری‌های متابولیکی مانند دیابت ، انواع سرطانها در ارتباط است. و یا با مشکلاتی در ساختار قامتی و وضعیت اسکلتی همه آشنایی داریم و می‌دانیم که برای یک فرد چاق احتمال ابتلا به این گونه معضلات جسمانی خیلی بیشتر از یک فرد معمولی می‌باشد.

معمولا در سبد اقتصادی خانواده‌هایی که افراد چاق در آنها زندگی می‌کنند، هزینه‌های بیشتری برای بحث سلامت در نظرگرفته می‌شود. و مجبور هستند که با مراجعه‌های مکرر به مراکز بهداشتی و درمانی هزینه‌های بیشتری را پرداخت کنند.

این موضوع را باید در نظر داشته باشیم که مشکلاتی که برای یک فرد چاق به وجود می‌آید و مطرح شد، همه قضیه نیست. در گزارش‌های علمی متعدد به مشکلات در روابط اجتماعی افراد اشاره شده و عنوان می‌شود که افراد چاق معمولاً نسبت به خود و محیطشان احساسی متفاوت از افراد معمولی دارند. که این احساس می‌تواند در روابط آنها نسبت به اجتماع تاثیر گذار باشد و استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی را بر فرد اعمال کند.

همانطور که گفته شد این موضوع برای خانواده‌های ما بسیار حائز اهمیت است، که مشکل چاقی را نباید صرفا به یک موضوع بیولوژیکی، مرتبط با بیماری‌های جسمی و مشکلات مرتبط با بهداشت و سلامت تقلیل دهیم. بلکه چاقی هم در احساس فرد نسبت به خود و خانواده‌اش و هم در احساس فرد نسبت به اجتماع و روابط اجتماعی نمایان می‌شود. تا جاییکه فرد چاق، همواره  تحت یک سری فشارها واسترسها، زاویه و ارتباطات خودش را نسبت به محیط متفاوت می‌بیند. این موضوع باعث شده پژوهشگران و دانشمندان به این فکر بیفتند که، نه تنها چاقی را به عنوان یک مشکل جسمی بلکه به عنوان یک معضل روانی و اجتماعی هم مطرح کرده و مورد مطالعه قرار دهند.

عوامل مشکل چاقی

مشکل چاقی چه علت‌هایی دارد؟

  • شرایط ژنتیکی: علت ژنتیکی همان چیزی است که ما از طریق اجداد و ارث بری، از طریق کروموزومها و توالی DNA انتقالی تحت تاثیر قرار می‌گیریم ، این ویژگیهای ژنتیکی تعیین می‌کند که ما یک فرد چاق ، نسبتا معمولی  و یا یک فرد لاغر باشیم.
  • شرایط محیطی:  هر آن چیزی که در زندگی و فارغ از ویژگیهای ژنومی افراد، بتوانند آنها را تحت تاثیر قرار دهند در زمره آثار محیطی قرار دارند و اتفاقا بسیار تعیین کننده هم هستند. برای مثال: تغذیه، یعنی الگوهای غذایی که فرد استفاده می‌کند و همچنین فعالیت های بدنی،  مانند الگوهای حرکتی و مصرف انرژی به صورت عام و ورزش به صورت خاص (ورزش هم بخشی از فعالیت‌های بدنی است ولی تمام فعالیت‌های بدنی نیست) وهمچنین شرایط اقلیمی و فرهنگی می توانند در مورفولوژی چاقی تاثیرگذار باشند.

فرضا اگر شخصی، شغلی با فعالیت بدنی بالا مانند، کار در معدن، مکانیکی یا باغبانی داشته باشد، از الگوی مصرف انرژی متفاوتی نسبت به شخصی که به عنوان کارمند یا پزشک فعالیت می‌کند برخوردار است. به یقین افراد در جایگاه های متفاوت شغلی، با شرایط مختلف تغذیه، با تفاوت در فعالیت بدنی و مصرف انرژی، الگوی مصرف متفاوت انرژی هم دارند.

شرایط فرهنگی، بسیار تعیین کننده می‌باشد. در بعضی از فرهنگ‌ها شرایط خاصی حاکم است مبنی بر اینکه یک فرد چاق انسانی نیرومند‌تر تلقی می‌شود. در تاریخ اقوام ایران هم، این امر مشهود بوده است. و فردی که از پیکر چاق‌تری برخوردار باشد ممکن است در شرایط پذیرش اجتماعی بهتری قرار بگیرد. به طور مثال در ۱۰۰ سال گذشته خانمی که چاق‌تر بوده ظاهراً از پذیرش اجتماعی بالاتری نسبت به لاغرتر ها برخوردار بوده است. ویژگی های فرهنگی می توانند بر الگوهای حرکتی و تغذیه ای نیز تاثیرگذار باشند. نوع پوششی که برگرفته از فرهنگهای متفاوت است نیز می‌تواند رفتار حرکتی را خصوصا در مورد خانم‌ها تحت تاثیر قرار دهد.

به هم خوردن تعادل کالری چه معنایی دارد؟

پروفایل ژنتیکی و همچنین شرایط محیطی به معنای تمام آن چیزهایی که بر ما تاثیر می‌گذارند و فارغ از ژنتیک ما هستند. باید‌ها، نبایدها، کیفیت و کمیت غذا خوردن، ورزش کردن، استفاده از تفریحات و هر آنچه در سبک زندگی ما جاریست، همگی در صورتی می‌توانند ما را به سمت چاقی یا لاغری یا تعادل در وزن پیش ببرند که بتوانند تعادل کالری را به هم زده و تغییرات وزن را  به وجود آورند.

کسی نمی‌تواند مدعی شود که اصطلاحا “من آب هم می‌خورم چاق می‌شوم”. ممکن است دریافت غذای کمی داشته باشد ولی کمتر از آن میزانی که انرژی دریافت کرده، انرژی را مصرف کرده است.  فرض را بر این می‌گیریم که فردی در روز ۱۸۰۰ کیلو کالری غذا دریافت کند اما همین فرد ۱۷۰۰ کیلو کالری انرژی مصرف کند. یعنی تعادل کالری ۱۰۰+ است و این ۱۰۰ کیلو کالری می‌تواند با توجه به شرایط ژنتیکی  به چربی تبدیل شود یا نشود.

تعادل کالری

من فقط آب می‌خورم، ولی باز مشکل چاقی دارم!

این ادعای نادرستی است که “من اگر آب هم بخورم، چاق می‌شوم”. چون در هر فردی با هر شرایط ژنتیکی و با هر الگوی اجتماعی، اگر مشکل چاقی اتفاق افتاده است یعنی دریافت انرژی از مصرف انرژی پیشی گرفته است. حال در طرف مقابل فرض کنید که یک فرد روزی ۳۵۰۰ کیلوکالری غذا را دریافت کند در عین حال و به خاطر اینکه این فرد یک شغل سنگین یا یک ورزشکار حرفه‌ای است  ۴۰۰۰ کیلوکالری را به اصطلاح “می‌سوزاند”. در نتیجه این فرد به سمت لاغری رفته و این موضوع کاملا واضح است.

موضوع را از این دید بررسی می‌کنیم که فرد مدعی می‌شود، من در وعده‌های غذایی، در حجم کم، به اندازه‌ی یک کاسه سوپ غذا می‌خورم. ولی وقتی که زندگی این فرد را بررسی می‌کنیم، در طول روز ریزه‌خواری‌ های زیادی دارد. مثلا عادت دارد مدام به یخچال سر بزند و خوراکی بردارد. ممکن است در طول شبانه روز  به دفعات تنقلات مختلف، استفاده کند یا یکی از وعده‌های غذایی‌اش فست فود باشد. بنابراین، متوجه می‌شویم که این فرد بر خلاف ادعا و آنچه فکر کرده، کالری بسیار بالایی دریافت می‌کند. ولی فقط وعده غذایی اصلی را به عنوان معیار و مرجع تشخیص خود، مد نظر قرار می‌دهد و این دیدگاه درستی نیست.

در حقیقت تمام آن چیزی که در طول شبانه روز مصرف می‌کنیم به عنوان ماده غذایی باید محاسبه شود. همین ریزه خواری‌ها که به عنوان مواد غذایی مصرفی حساب می‌شود، ممکن است کم حجم و به شکل تنقلات باشند، ولی از انرژی وکیلو کالری بسیار بالایی برخور هستند. مثلاً یک عدد بادام در مقایسه با دو قاچ هندوانه، نسبت به اختلاف حجمی که دارند، از کیلو کالری زیادی برخوردار است. در صورتیکه میوه‌ها و سبزیجات میزان فیبر بالاتری دارند و اندوخته آب آنها بیشتر است و مقادیر مرتبط با تولید انرژی یعنی کربوهیدراتها، پروتئین‌ها و چربی‌ها در این‌ بخش از خوراکی ها کم است و از انرژی و کیلو کالری کمی برخوردار هستند.

ریزه‌خواری با وجود آنکه دیده نمی‌شود، یکی از اشتباهات بسیار جدی افراد با مشکل چاقی محسوب شده و فرد را  گمراه می‌کند.
عوامل محیطی و مشکل چاقی

بیماری، مشکل چاقی را به وجود می‌آورد یا چاقی، بیماری را تولید می‌کند!

در کنار مواردی که عرض شد، مشکلاتی مثل بیماری‌ها هم می‌تواند در بروز مشکل چاقی، نقش‌آفرین باشند. به فرض فردی دچار سانحه شده و پای او شکسته است و مجبور است در بستر باشد. از میزان فعالیت روزانه‌اش به سرعت کاسته شده و تمام الگوی مصرف انرژی که در سبک زندگی پیش از بیماری، مصرف می‌کرد تغییر کرده است. و این در حالی اتفاق افتاده است که الگوهای غذای روزمره‌ فرد حفظ می‌شود و با همان اشتها یا حتی بیشتر غذا می‌خورد. درنهایت تعادل کالری‌اش از حالت عادی خارج می‌شود. این فرد باز هم حجم کالری را بیشتر از آن چیزی که مصرف می‌کند دریافت می‌کند و به سوی چاقی متمایل می‌شود.

بیماری‌هایی از جمله مشکلات مفصلی و یا بیماری‌های قلبی – عروقی که فرد نگران است با انجام فعالیت‌های جسمانی برای او  تبعاتی ایجاد شود نیز می‌توانند او را تحت تاثیر قرار دهند. به تدریج از میزان فعالیتهایش کاسته و باعث می‌شود که تعادل انرژی در بدن او  به هم خورده، و فرد را با مشکل چاقی درگیر کند. اختلالات هورمونی، از جمله پرکاری یا کم‌کاری تیروئید که در افراد بسیار شایع است.  می‌توانند میزان مصرف انرژی پایه یک فرد را دستخوش تغییر کنند. برای مثال: در فرد اصطلاحا مبتلا به تیروئید کم کار، متابولیسم پایه افت می‌کند.  بنابراین مصرف انرژی کاهش پیدا کرده ،انرژی ذخیره شده  و طبعا  این انرژی اضافه می‌تواند به بافت چربی تبدیل شود.

همین طور که ملاحظه فرمودید، متوجه شدید که مشکل چاقی از یک علت تام و جامع برخوردار نیست. بلکه عوامل گوناگونی می‌توانند باعث شوند که یک فرد با مشکل چاقی روبه رو شود. ممکن است یک دلیل در فردی برجسته‌تر باشد و در فرد دیگر علت اصلی محسوب نشود. بنابراین ما نمی‌توانیم برای افراد چاق جامعه، یک نسخه مشخص و یکسانی در نظر بگیریم.

عوامل متفاوتی باعث درگیری افراد با مشکل چاقی هستند. اما اینکه برای تشخیص چاقی، مواجه با مشکل چاقی و مدیریت کنترل وزن چه باید انجام دهیم، مواردی است که در جلسات بعد هر کدام به تفسیر با ذکر مثال‌ها و ادله کافی به بحث گذاشته خواهد شد.

 

 

 

 

مطالب مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن