میخواهم ازدواج کنم. این نوع خواستن یکی از مهمترین تصمیمات زندگی و به ادعای برخی روانشناسان مهمترین تصمیمی است که فرد در زندگی میگیرد. تصمیمی که شروعکننده راهی جدید در زندگی افراد میباشد. معنای خواستن شروع راهی جدید این است که در من انگیزهای برای تغییر روش کنونی زندگی، یعنی مجرد بودن ایجاد شده است. من، دکتر سحر کیانینژاد، تا انتهای مقاله با من همراه باشید تا جواب سوالمان را دریابیم.
افراد در صورتی انگیزه واقعی برای تغییر مییابند که مراحلی را پشت سر بگذارند.
- مرحله پیش از تامل: مرحلهای است که هنوز فرد به متاهل شدن فکر نکرده است.
- مرحله تامل: مرحلهای است که در ذهن فرد بارقه های ازدواج ایجاد شده اما در چگونگی آن دقیق نشده است.
- تصمیم: فرد راههایی برای اجرا کردن تصمیم ازدواج در نظر میگیرد.
- اقدام : گامهای مناسب برای تحقق ازدواج را میپیماید.
هر کدام از این مراحل میتواند به درستی سپری شود تا فرد، شخص مناسب برای ازدواج را بیابد و تحقق این امر در صورتی میسر میشود که شخص در هر گام به بینش کافی برسد که لازمه آن کمک از مشاور پیش از ازدواج است.
چرا باید ازدواج کنم؟
آنچه هر فردی برای ازدواج باید از خود بپرسد این است که چرا میخواهم ازدواج کنم؟ شاید این سوال انگیزهای باشد که فرد را از مرحله پیش از تامل به مرحله تامل سوق میدهد. چرا ازدواج یعنی چه نیازهایی در من وجود دارد که دوست دارم با زوجیت سیراب شود؟ آیا در برآورده شدن این نیاز ها به برآورده کردن نیازهای فرد مقابل هم فکر میکنم؟ چرا ازدواج یعنی چه اهدافی دارم که دوست دارم به صورت مشترک آنها تحقق یابد؟ آیا این اهداف، اهدافی فردیست یا میتواند هدفی مشترک باشد؟ چرا ازدواج یعنی چه چیزهایی دارم که دوست دارم آنها را با فرد دیگر به اشتراگ بگذارم؟ آیا دلم میخواهد آنچه هدیه میدهم را هدیه بگیرم؟ چرا ازدواج یعنی آیا مشکلاتی در زندگی کنونی من وجود دارد که با ازدواج از شر آنها خلاص میشوم و باید فرد منتخب برطرف کننده آن مشکلات باشد؟ و آیا اگر او نیز مشکلاتی مشابه داشته باشد من خود را موظف به رفع آنها میبینم؟ چرا ازدواج یعنی چه دغدغههای اجتماعی دارم که با زوجیت بهتر میتوانم به آنها بپردازم و او نیز اگر دغدغههای اجتماعی داشته باشد با در کنار من بودن میتواند بهتر به آنها بپردازد؟
حال که پاسخ سوالاتت را یافتی وارد گام بعدی میشوی. برای اینکه بتوانم به خواستههایم و خواستههایش در دوره تعهد پاسخ دهم باید چه معیارهایی بر اساس خواستههایم داشته باشم؟ آیا تا به حال به معیارهای ازدواجت اندیشیدهای؟
چه نکاتی باید معیارهای ازدواج باشد؟
معیارهای ازدواج برای هر فردی متفاوت است و دلیل این تفاوت این است که نیازها، اهداف، مشکلات، دغدغهها و خواستههای افراد متفاوت است. تامل درباره معیارهای ازدواج زمانی هدایتکننده است که فرد متمایل به ازدواج خود را بشناسد. خود شناسی گام مهم بعدی است که پیش از مرحله تامل باید پردازش شود. تا کنون به ویژگیهای با ثبات شخصیتی خود اندیشیدهای؟ برون گرا و درون گرا. دارای استدلال عینی یا دارای استدلال انتزاعی. حساس یا لجوج. مخاطره جو و تجربه گرا یا محافظ کار. کمال گرا یا بی بند و بار. و عوامل دیگر شخصیتی که سالها در من نهادینه شده است.
نیازهای درونی افراد
تا کنون به نیازهای با ثبات خود اندیشیدهای؟ نیاز به تفریح، نیاز به بقا، نیاز به عشق و تعلق، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی، نیاز به توانمندی، نیاز به امنیت نیاز به بیان احساسات و خواستهها. کمیت و کیفیت این نیازها را در خود میشناسی؟
تاکنون به مشکلات ارتباطی که با پدر و مادر و یا اعضای خانواده خود داشتهای تامل کردهای؟ آیا هیچ وقت به نقش خود در این مشکلات اندیشیدهای؟ آیا راه کارهایی برای تغییر نقش خود در خانواده یافتهای یا تغییری در نقشهایت ایجاد کردهای؟ تاکنون به مشکلات ارتباطی خود با دوستانت دقت کردهای؟ آیا الگوهای رفتاری تکراری در تعامل با دوستانت که موجب به هم خوردن رابطه یا سردی در رابطهات شده است را میشناسی؟ آیا راه کاری برای تغییر این الگوها داشتهای؟ آیا راهکارهایت موفق بوده است؟
استعدادهای نهفته افراد
آیا نسبت به استعدادهای خود شناخت نسبی داری؟ آیا اندیشیدهای به این که این استعدادها چه کمکی میتواند در پیشبرد اهداف مشترک در زندگی زوجی شما داشته باشد؟ آیا خود را فردی توانمند میبینی؟ اگر پاسخ مثبت است در چه زمینههایی و اگر پاسخ منفیست فکر میکنی برای تحقق توانمندیهایت چه کارهایی نکردهای و باید در آن امر چه تلاشهای داشته باشی؟
آیا نقاط حساس وجودت را میشناسی؟ برای کاهش حساسیتهایت چه راهکاری پیش گرفتهای؟ آیا آسیبهایی که در دوران رشد با آن مواجه شدهای را بررسی کردهای و برای رفع آن آسیبها گامهایی برداشتهای؟ آیا ترسهای خود را میشناسی؟ کدام یک از آن ترسها دلیلی برای ازدواج توست؟
به همه این سوالات تامل کن. پس از شناخت خود حال میتوانی معیارهای دقیقتری بر اساس ویژگیهای خود داشته باشی. چون آنچه در ازدواج مهم است تناسب است. البته تناسب به معنای شباهت محض نیست. بلکه برای متناسب بودن در برخی عوامل باید شبیه و در بعضی عوامل باید مکمل بود. در انتخاب باید شما بهترین خود را بیابید.
مثالهایی از نقش تشابه و تفاوت در ازدواج
اگر فردی هستم که نیاز بارز و مشخصی به تفریح دارم و اصولا تفریحات جمعی وگروهی را دوست میدارم، فردی مناسب من خواهد بود که کمیت نیاز به تفریح او در سطح من باشد و نوع تفریحات ترجیهی او نیز شبیه من باشد. در این زمینه شباهت میتواند تاثیر مثبت در انتخاب صحیح داشته باشد. اگر فرد منتخب تمایلی به تفریح ندارد یا تفریحات فردی را ترجیح میدهد، میتواند در نیاز من به تفریح تاثیر منفی داشته باشد.
اگر من تمایل شدید به رشد و پیشرفت در تحصیل، شغل و یا مسائل مالی داشته باشم، باید تامل کنم که آیا برای من مهم است که فرد منتخب پا به پای من رشد و پیشرفت داشته باشد؟ آیا من فردی هستم که برای تحقق اهدافم برنامهریزی میکنم و به برنامههای خود پایبندم و برایم مهم است که آن فردی را که انتخاب میکنم در زندگی هدف گذاری و برنامهریزی برای رسیدن به هدف داشته باشد؟ توجه به اینکه چقدر اهل پیشرفت هستم و چقدر دوست دارم زوجم مشابه من باشد در معیار گذاری من تاثیر دارد.
موارد فوق الذکر بر تشابه تاکید دارد. اما اگر من فردی راهبر باشم یعنی اصولا وقتی در گروه قرار میگیرم علاقه شدید به این دارم که گروه را به سمت علایق فردی خودم سوق دهم و در روابط دو نفره نیز دوست دارم تصمیم گیرنده و هدایتگر باشم فردی شبیه به من یعنی هدایتگر، تصمیم گیرنده و رهبر ممکن است در لحظه تصمیم مشترک با من دچار تعارض شود. البته درجه انعطاف هر دو میتواند در تعارض تاثیرگذار باشد.
سخن پایانی
برای شناخت ویژگیهای شخصیتی خود و افراد مناسب تیپ شخصیتی شما در امر ازدواج حتما از مشاور مشورت بگیرید. در صورت هرگونه سوال در مورد این مقاله، میتوانید سوالات خود را در انتهای همین پست با من به اشتراک گذاشته تا در اسرع وقت پاسخگوی شما عزیزان باشم.