سلامت اطفال و کودکانسلامت جنسیسلامت روان
بلوغ زودرس دختران ناخواسته از چه عواملی تاثیر میگیرد؟
ورود به سن بلوغ از دورههای مهم و تاثیرگذار در زندگی کودکان ما میباشد. آگاهی داشتن از یک سری مسایل علاوه بر کمکی که به ما و فرزندمان میکند، آرامش را برای خانواده به همراه دارد. من، دکتر زینب برکتی ، با شما هستم تا بیشتر از این دوره پر رمز و راز بدانیم، از بلوغ زودرس دختران و پسران جلوگیری کنیم و با یک تفکر سالم در خانواده، از این دوره عبور کنیم.
مرحله بلوغ به ارث بری از خانوادهها نیز بستگی دارد. برخی از مادران یا مادر بزرگها، زود به مرحله بلوغ وارد می شوند. ممکن است دختری که در سن ۹ سالگی به سن بلوغ رسیده باشد، مادر او در سنین بالاتر ولی مادربزرگ او دچار بلوغ زودرس دختران بوده است.
رشد سینهها، نشانه بلوغ زودرس دختران! یا امری طبیعی؟
یکی از علایم بلوغ، تغییر سایز سینه در کودکان میباشد. در دوران ۷ تا ۸ سالگی، در صورتی که سایز سینه کودکان تغییر کند، به احتمال ۹۰ درصد کودک هیچ مشکلی ندارند. ولی جهت اطمینان از وقوع بعضی سرطانها که با این علائم همراه هستند، باید حتماً یک سری پیگیریهایی شده و سونوگرافی به عمل آید. مخصوصاً اگر این بزرگی و رشد سینه یک طرفه باشد.
اگر از ۷ سالگی شروع شود و هر دو سینه رشد کرده باشد. مشکل اساسی وجود ندارد. چون خیلی از هورمونهای مادر که از جنینی در بدن او بوده، به دختر یا پسر انتقال داده شده است. خیلی از رشدهای بلوغ فرزندان ارثی میباشد. تاکنون علم هم نتوانسته به این نتیجه برسد که چرا بعضی از دختران در سنین ۷ تا ۸ سال حتی زودتر با دلایل نامعلوم دچار رشد زودتر سینهشان میشوند که همین دلایل نامعلوم خود دنیایی از حرف به همراه دارد. علاوه بر این که جنبه های جسمی را دربر میگیرد، جنبه روانی را هم بلوغ زودرس دختران به همراه دارد.
مسیر بلوغ چگونه شروع میشود؟
مسیر بلوغ با یک روند طبیعی و آزاد در بدن شروع میشود. یکسری گونادوتروپین در مغز انسان فعال شده و ترشح میکند. به غدد جنسی بدن که در پسران بیضهها و در دختران تخمدانها میباشند، دستور میدهد که غدد جنسی استروژن و تستوسترون و پروژسترون و تا حدی آندروژن ترشح کنند. این هورمونها باعث تحریک تخمدانها و بیضهها شده و دختر و پسر را درمسیربلوغ می اندازند.
در مسیر این بلوغ زودرس، ترشح هورمونها در رشد استخوانها نیز تاثیر میگذارند. با رسیدن به فاز بلوغ، استخوانهایی که هنوز رشد جسمی کاملی را پیدا نکردهاند، با کندی رشد مواجه میشوند. روند رشد استخوانی به ژنتیک افراد نیز بستگی دارد.
بحران های بلوغ زودرس در دختران
فرهنگ نادرستی که در بین ما وجود دارد چه از نظر تحرک و چه از نظر وزن باعث میشود که در سه نسل آینده نیز تاثیرات منفی دیده شود. دخترانی که از یک مادر چاق به دنیا آیند، تا سه نسل بعد احتمال دارد که درگیر سرطان سینه شوند. شما به عنوان یک مادر، وقتی که تغذیه و ورزش و وزن مناسبی نداشته باشید، حتی اگر دخترتان شرایط خوبی داشته باشد و دچار بلوغ زودرس نشده باشد، ممکن است تا سه نسل آینده فرزندانتان دچار بحران شوند.
یک دلیل دیگر در بلوغ زودرس دختران، بیتحرکی و چاقی میباشد. یکی از مهمترین عوامل این هورمونهای بلوغ در بدن بر پایه چربی است. بدن ما در ارتباط با کنترل ساخت سلولهای چربی هوشمندانه عمل نمیکند. فرضا نمیتواند تشخیص دهد یک دختر بچه ۷ ساله نیاز به هورمون های جنسی ندارد. تا بدن دستور ساخت سلولهای چربی را ندهد. وقتی میبیند تعداد این هورمون ها بالا بوده و دچار بیتحرکی میباشد، این هورمونها مطلع نمیشوند، و شروع به ساخته شدن میکنند. چون تمام شرایط لازم اولیه را دارند و به این ترتیب بلوغ زودرس در دختران اتفاق میافتد.
یکی مهمترین مشخصههای بلوغ زودرس در دختران، بلوغ روانی است. یعنی بچهها در شرایطی روانی قرار میگیرند که خیلی زودتر از زمانی که نباید خیلی چیزها را بدانند، آگاه میشوند. به فرض اگر چاقو را به دست یک دختر بچه ۵ ساله بدهیم، و نحوه استفاده از آن را برای او توضیح نداده باشیم، حتما دچار خطر میشود. قطعا بدترین حالت این است که یک دختر بچه در سن ۸ سالگی وارد مرحله بلوغ شده و بالغ گردد. چون از نظر تفکر و توان ذهنی هنوز به آن نیاز نرسیده و کامل نشده است که در مسیر بلوغ قرار گیرد ولی دچار بلوغ زودرس شده و در حد یک خانم ۱۵-۱۴ ساله نیاز روانی جنسی پیدا میکند و وارد مرحله بلوغ جنسی میشود. اگر آگاهیهای کافی به او داده نشود، کودک دچار مشکل میگردد.
در بلوغ زودرس دختران، یک درصد ممکن است تودههای هیپوفیز و هیپوتالاموس درگیر باشند. ولی در موارد دیگر هیچ نشانه و یا دلیلی برای این بلوغ وجود نداشته باشد.
نقش رفتاری والدین در مسیر بلوغ
یکی از علتهایی که کودکان دچار مشکل و معضل میشوند، خود ما هستیم. فرزندمان را در محیط هایی با خود همراه میکنیم که نباید حضور داشته باشند. به راحتی در مقابلشان حرفهایی را به زبان میآوریم، چه در محیط زناشویی و چه بیرون از خانه، که فرزنمان نباید بشنود و بداند.
فرضا مادر برای معاینه به مطب دکتر زنان میرود و کودک ۷ ساله را با خود همراه میبرد، تا صدای قلب نوزاد درون شکم را بشنود. این صحنه دلخراش و غیرقابل جبران است و ضربه بزرگی به ذهن و فکر این بچه وارد شده و در روند فکری و جسمی بچه تاثیر میگذارد.
در بین دختران بسیار هستند کودکانی که کمتر از ۹ سال سن دارند، ولی حرفهای زنانه میزنند.جالب تر از آن عکس العمل بزرگترها است که میگویند دختر باهوشی است و لذت میبرند. در صورتیکه ندانسته کودک در راه اشتباهی وارد شده است، و ما نمیدانیم.
کودکان ما باید از سنین ۹-۸ سالگی و تا سنی که قدرت ما میرسد، فقط مشغول درس خواندن، مطالعه و ورزش باشند. و تا جاییکه امکان دارد وارد مباحث و مسائل دیگر نشوند. تمام مسائلی که در روزمره وجود دارد و کودک ناخواسته وارد این مباحث میشود، درسیکل بلوغ نارس کودک تاثیر میگذارد. به طوری که بچه را از سنین بچگی برداشته و وارد سن بلوغ میکنیم.
مثلا گفتن این جمله که مادرها بیان میکنند: “من برای بچه اول بچه می آورم”. یا ذهن بچه را درگیر این مساله کنیم که مادر بچه دیگری به دنیا آورد یا خیر. در این موارد، به طور ناخودآگاه مهر و محبت مادری را در وجود دخترمان میکاریم. بزرگترین اشتباه را در حق کودکمان مرتکب شده و او را در مسیر بلوغ زودرس قرار میدهیم. به هیچ وجه نباید کودک در این گونه مسائل درگیر شود.
نتیجه این رفتار به وجود آمدن حس تشکیل خانواده در دخترمان است. کودک در سنین پایین درگیر مسایل عاطفی میشود، که در ذهنش شخصی را برای نیاز تشکیل خانواده دوست دارد. باور غلطی پیدا میکند و در سن کودکی به ما میگوید که من فلان کس را میخواهم.
آیا میتوانیم باور کنیم که در این سن کم فرزندمان عاشق شده است؟
یکی از شکایتهای بیشمار والدین، تمایل فرزندشان برای ازدواج در سن پایین و اظهار علاقه و عشق میباشد. در صورتیکه تسلیم این اتفاق شویم، در نهایت میگوییم ما دخترمان را شوهر دادیم چون خودش خواست.
در حقیقت دلیل این اتفاق ما هستیم، کودکمان را تحت فشار ذهنی و در مسیر بلوغ زودرس قرار دادهایم. حس تشکیل خانواده را در دل او گذاشتهایم و ناخواسته به ازدواج در سن پایین، او را تشویق کردهایم.
سخن آخر
کودکانی که ذهنشان درگیر باشد، نمیتوانند برای درس خواندن تمرکز داشته باشند. هزاران بهانه برای فرار از درس خواندن پیدا میکنند. در واقع به دنبال جواب و راه حل سوالات و مسایلی هستند که به لطف بزرگترها درگیر آنها شده اند. میخواهند حرفهایی را که شنیدهاند و برایشان گنگ بوده و در ارتباط با آنها آگاهی ندارند، را کشف کرده و بشناسند.
به خاطر همین آگاهیهای بیش از حد کودکان گفته میشود، بچهها بومی خانه، شهر و کشور محل سکونت خودشان نیستند. بلکه بچههای امروزی بومی دیجیتال هستند. بدترین تاثیر را از محیط اطراف و عصر دیجیتال میگیرند. هرچه بخوانند و ببینند و بشنوند.
با توجه به توضیحات داده شده میتوان گفت کودکان از پدران و مادران خود تاثیر میگیرند. کاملا وابسته به رفتار و مسیر حرکت والدین هستند. در هر فرهنگی که رشد پیدا میکنند، قرار گرفته و همان سمتی میروند که بیشتر از آن سمت محبت دیده و در نهایت جذب آن میشوند.